پلام

گیلان، رودسر، اشکورات، روستای پلام

پلام

گیلان، رودسر، اشکورات، روستای پلام

پلام

تقدیم به شهیدان گلزار پلام
*******************************
شهید سیروس آقاجانی
فرزند: آقاجان
تاریخ تولد: 1343/03/12
تاریخ شهادت: 1364/02/05
محل شهادت: مریوان
*******************************
شهید ایرج اکبری
فرزند: موسی
تاریخ تولد: 1345/03/15
تاریخ شهادت: 1367/04/04
محل شهادت: طلائیه اهواز

آخرین نظرات
مبانی علم اقتصاد: تعریف علم اقتصاد

در تعاریف متعددی که تا امروز برای تبیین علم اقتصاد ارائه شده، نامحدود بودن نیاز و خواسته های افراد در تقابل با کمیابی و محدودیت منابعی که در اختیار فرد قرار می گیرند، کلید واژه هایی هستند که در راستای تعریف علم اقتصاد به کار رفته است.

پس در یک بیان ساده می توان اقتصاد را به عنوان علمی مطرح کرد که سعی دارد بیشترین میزان از نیازهای نامحدود انسانی را با استفاده از منابع محدود و کمیاب برآورده کند.

در این تعریف از علم اقتصاد، نامحدود بودن نیازهای انسانی به این معنا به کار می رود که احتیاجات گوناگون افراد دامنه ای گسترده از غذا و لباس تا امنیت و احترام را در بر می گیرد، که طبعاً افراد به تنهایی قادر به تولید و برآورده کردن تمامی این نیازها نخواهند بود.
در مقابل مفهوم کمیابی به معنای عرضه ی محدود منابع مطرح می شود؛ به عبارت دیگر اصل کمیابی منابع، گویای این مطلب ست که موجودیت یا تولید کالا و خدمات بی نهایت نیست.

طبیعتاً تحت تأثیر این قیود، افراد اجبار به اولویت بندی رفع خواسته های خود دارند و اینجاست که انتخاب مفهوم می گیرد. انتخاب از نمودهای رفتاری هر شخص محسوب می شود.

بنابراین علم اقتصاد در طبقه ی علوم اجتماعی قرار گرفته و به تحلیل رفتارهایی می پردازد که افراد تحت تأثیر جنبه های مادی از خود بروز می دهند. جنبه های مادی اثرگذار بر رفتار اشخاص می تواند حالتی ملموس مانند نیاز به یک کالا و یا حالتی غیر ملموس مانند نیاز به خدمات داشته باشد.

به طور کلی می توان این گونه عنوان کرد که دستیابی به کالا و خدمات مطلوب، انگیزه ای را برای افراد شکل می دهد که منجر به فعالیت اقتصادی آنها شده و نتیجتاً دادوستد بین افراد جامعه رواج پیدا می کند. دادوستد و مبادله ی کالا و خدمات، زمینه ساز اصلی پیداش علم اقتصاد است.



مبانی علم اقتصاد: بازارها

اقتصاد هر جامعه تحت تأثیر رفتار و روابط بین خانوار و بنگاه ها شکل می گیرد؛ به این ترتیب که خانوار به عنوان تأمین کننده ی عوامل تولید یعنی سرمایه و نیروی انسانی، و مصرف کننده ی کالا و خدمات ایفای نقش کرده؛ در مقابل نیز بنگاه ها به عنوان مصرف کننده ی عوامل تولید، با به کارگیری سرمایه و نیروی انسانی، دست به تولید زده و تبدیل به تأمین کننده ی کالا و خدمات مورد نیاز جامعه می شوند. در اصل، چرخه ی اقتصاد جوامع مختلف، تحت تأثیر کنش های متقابل خانوار و بنگاه ها، شروع به فعالیت می کند.

برای درک ساده ترِ این جریان دَوَرانی می توان با استفاده از نمودار جریان درآمدی هزینه ای، چرخه ی اقتصاد را به شکل زیر به تصویر کشید:



آنچه از این نمودار قابل استنباط است، شکل گیری مفهوم بازار در اثر مبادلات خانوار و بنگاه ها با یکدیگرست. مفهوم بازار نه به یک زمان و مکان خاص، بلکه به سازوکاری که منجر به مبادله بشود، می پردازد. مبادلات می تواند در در فروشگاه ها، در تالار بورس، بر بستر اینترنت، در مراکز خرید و ... به انجام برسد.
به بیان ساده تر: هر فضایی که در آن خریداران و فروشندگان با یکدیگر مرتبط شده و تجارت کنند، بازار نامیده می شود. بنابراین بازارها توسط دو گروه مصرف کنندگان با قصد تقاضا و تولیدکنندگان با قصد عرضه تشکیل می شوند.

انواع بازار:

    بازار رقابتی (رقابت کامل):
در بازارهای رقابتی دو ویژگی عمده به چشم می خورد؛ اولاً کالاهای عرضه شده در بازار رقابتی، از کیفیتی نسبتاً هم سطح و یکسان برخوردار هستند و ثانیاً تعداد خریداران و فروشندگان محصول مورد نظر بسیار زیاد است، به طوری که با کاهش یا افزایش خرید و فروش توسط یک خریدار یا فروشنده، تغییری در قیمت بازار رخ نمی دهد. از طرفی از آنجا در این نوعِ بازار هزاران فروشنده در برابر تعداد کثیری خریدار قرار دارند، امکان گرانفروشی از فروشنده سلب می شود.
 به عبارت دیگر در بازار های رقابتی رفتار جمعی خریداران در تقابل با رفتار جمعی فروشندگان، منجر به نوعی تعادل در قیمت کالا و خدمات خواهد شد. بازار میوه یا گوشت مثال خوبی از این نوعِ بازارهاست.

   بازار انحصاری (انحصار کامل):
در بازار انحصاری به ازای کالا یا خدمات عرضه شده، فقط یک فروشنده وجود دارد. فروشنده ی انحصاری را اصطلاحاً انحصارگر می نامند. در این نوع از بازار قیمت گذاری محصول توسط انحصارگر انجام میشود. برای نمونه بازار خط تلفن ثابت تحت شرایط بازار انحصاری به فعالیت پرداخته و شرکت مخابرات در حکم انحصارگر میباشد.

    بازار انحصار چندجانبه:
در بازار انحصار چندجانبه، تعداد محدودی از فروشندگان به عرضه ی کالا و خدمات خود مشغولند. رقابت جزئی و یا گاهاً تبانی در قیمت گذاری از ویژگی های بازار انحصار چند جانبه به شمار می رود. بازار شرکتهای هواپیمایی و اپراتورهای تلفن همراه از این نوعِ بازار محسوب می شوند.

    بازار رقابت انحصاری:
 در بازار رقابت انحصاری هرچند تعداد فروشندگان زیادست اما محصولات عرضه شده دارای تفاوت هایی با یکدیگر می باشند و هر محصول قیمت خاص خود را دارد. شدیدترین نوع رقابت و پرهزینه ترین تبلیغات، در این نوع از بازارها مشاهده می شود. می توان از بازار تلفن همراه یا رایانه های رومیزی به عنوان بازار رقابت انحصاری نام برد.



 
مبانی علم اقتصاد: مبادله


مبادله در اقتصاد مفهومی جهان شمول است که تمام افراد به نحوی درگیر آن هستند. به اعتقاد اقتصاددانان همه ی ما دائماً در حال انجام مبادلاتی با محیط و افراد پیرامون خود هستیم. به شکلی که برای رسیدن به هدفی از هدف دیگری صرف نظر میکنیم؛ برای به دست آوردن چیزی، چیز ارزشمند دیگری را از دست می دهیم؛ برای به انجام رساندن امور، زمان مان را خرج می کنیم و گاهاً هم با انتخاب حالتی بینابینی سعی در ایجاد تعادل مابین هزینه ها و منافع داریم. برای نمونه خانواده ای که به جای خرید اتومبیل، منابع خود را خرج بازسازی خانه اش می کند یا جوانی که به جای اشتغال به دانشگاه می رود، در اصل در حال انجام مبادله هستند:

مبادله ی پول و زمان با کالا و خدمات
مشخصاً مبادله در اثر انتخاب های ما شکل می گیرد اما عمل تصمیم گیری و انتخاب تابع چه عواملی هستند؟

هزینه ی فرصت:

 ضرب المثل معروفی در علم اقتصاد هست که می گوید: نهار مجانی وجود ندارد! یعنی دستیابی به هر چیزی هزینه ای خواهد داشت. کشاورزی که به جای کشت پیاز در زمین خود پنبه می کارد، در ازای به دست آوردن پنبه، محصول دیگری که می توانست برداشت کند، یعنی پیاز را از دست داده. به بیان دیگر هزینه ی فرصت ارزش زمان ما را مورد سنجش قرار می دهد. برای مثال کمتر مشاهده می شود یک ورزشکار حرفه ای تحصیلات بالایی داشته باشد، چرا که ورزشکار اگر زمان خود را به تحصیل اختصاص دهد، متحمل هزینه ی گزافی شده و درآمدی که از راه ورزش برایش حاصل می شده را از دست داده است.

منافع نهایی:

 اصولاً افراد با هدف با حداکثر رساندن منافعی که در آخر کار برایشان حاصل می شود، تصمیم گیری و انتخاب می کنند. برای مثال دانشجویی با مدرک لیسانس اگر بداند که با ادامه ی تحصیل در مدارج بالاتر به شغل، موقعیت و درآمد بهتری میرسد، به احتمال خیلی زیاد ادامه ی تحصیل را انتخاب میکند. البته این انتخاب هزینه هایی هم مانند: خرج تحصیلات، تجربه و اطلاعاتی که می توانست در شغل دیگری کسب کند و ... در پی خواهد داشت. بنابراین عموماً منافع نهایی در تقابل با هزینه های نهایی سنجیده می شود.

انگیزه:

 عموم افراد تحت تأثیر انگیزه هایشان دست به عمل می زنند، پس به طور کلی با ایجاد انگیزه ی مثبت می توان به فرآیند تصمیم گیری و انتخاب های افراد جهت داد. برای مثال راننده ای که می داند بستن کمربند ایمنی موجب حفظ جانش در تصادفات می شود، همیشه با بستن کمربند ایمنی رانندگی خواهد کرد. از طرفی با ساز و کار متفاوتی می توان از عامل انگیزه برای بر حذر داشتن افراد از برخی تصمیم گیری ها بهره برد. برای نمونه در مثال بالا راننده اگر بداند با نبستن کمربند ایمنی جریمه می شود، طبعاً با انتخاب بستن کمربند ایمنی از هزینه های احتمالی جلوگیری خواهد کرد.

بنابراین هر چند فرآیند تصمیم گیری، انتخاب و مبادله تحت تأثیر عوامل مختلفی صورت می گیرد اما همه ی این عوامل دارای یک وجه مشترک هستند:
رسیدن به بالاترین حد مطلوبیت با کمترین هزینه







مبانی علم اقتصاد: نظام های اقتصادی

وظیفه ی علم اقتصاد ارائه ی راهکارهایی در راستای برآورده کردن نیازهای نامحدود انسانی به وسیله ی منابع محدودی ست که در اختیار افراد قرار می گیرد؛ بنابراین نحوه ی تخصیص منابع، مهم ترین مبحث اقتصادی محسوب شده و سعی در پاسخ گویی به سه سوال اساسی علم اقتصاد دارد:

    چه تولید شود؟
    چقدر تولید شود؟
    توسط چه کسانی تولید شود؟

علم اقتصاد در تلاش برای ارائه ی مناسب ترین پاسخ به سوالات مطرح شده به دو رویکرد کاملاً متفاوت تقسیم می شود:
      اقتصاد دستوری
      اقتصاد اثباتی

اقتصاد دستوری (هنجاری):

در این رویکرد اقتصاددانان و سیاستمداران با به کارگیری روشها و سیاست های اقتصادی، سعی در تطبیق رفتار اقتصادی جامعه با فرهنگ و ارزش های مورد قبول خود دارند. به بیانی دیگر، اقتصاد دستوری به آنچه باید باشد می پردازد.

اقتصاد اثباتی (طبیعی):

در این رویکرد اقتصاددان با توجه به جریان طبیعی رفتارهای اقتصادی در جامعه، سعی در کشف و درک قوانین حاکم بر پدیده های اقتصادی دارد. به عبارت دیگر، اقتصاد اثباتی به آنچه که هست می پردازد.

نکته ی حائز اهمیت در رابطه با رویکردهای اثباتی و دستوری در اقتصاد جوامع این ست که، هر چه فاصله ی این دو رویکرد با یکدیگر بیشتر شود یعنی اقتصاد جامعه آشفته تر و ناکارآمدتر از پیش می شود.

در این میان، آرا و نظریات ارائه شده در رویکردهای دستوری و اثباتی منجر به شکل گیری نظام اقتصادی با برنامه ریزی مرکزی (اقتصاد متمرکز) و نظام اقتصادی آزاد (اقتصاد بازار یا غیرمتمرکز) شد. این دو جهت گیری عمده در ساختار اقتصادی جوامع، در اصل بیان کننده ی نحوه ی ورود و کارکرد دولت ها به عنوان نهاد حاکم در حوزه ی علم اقتصاد است.

اقتصاد متمرکز:

در اقتصاد متمرکز تخصیص منابع صرفاً توسط دولت انجام می شود، به صورتی که دولت تعیین می کند منابع موجود در تولید چه محصولاتی سرمایه گذاری شود، تولید هر محصول چقدر باشد و همین طور تولید محصولات را چه کسانی بر عهده داشته باشند. در نظام اقتصاد متمرکز، مالکیت خصوصی و مبادله ی آزاد، معنای خود را از دست می دهند.
برای مثال کشاورزی که در زمینش گندم کاشته و برداشت کرده، مجبور است محصولش را با قیمتی که توسط دولت تعیین شده به دولت بفروشد و این دولت است که تصمیم می گیرد گندم تولید شده را چگونه در جامعه توزیع کند. به عبارت دیگر در نظامی با اقتصاد متمرکز، دولت ها هستند که به جای خانوار و بنگاه ها، در مورد سلیقه، هزینه و قیمت ها تصمیم گیری می کنند.

به طور کلی می توان اینگونه بیان کرد: در اقتصاد متمرکز اعتقاد بر این ست که فقط دولت ها می توانند با برنامه ریزی مرکزی برای تخصیص منابع، رفاه اجتماعی را در جامعه تأمین نمایند.

اقتصاد متمرکز بر پایه ی نظریات کارل مارکس شکل گرفت و کشورهایی که دارای حکومتی بر اساس بنیان های فکری مارکسیست و سوسیالیست هستند، مانند کره ی شمالی و شوروی سابق این نظام اقتصادی را به کار گرفتند.

اقتصاد بازار:

هر چند اقتصاد آزاد از ابتدای تاریخ بشر، همواره به نوعی در جریان بوده اما این آدام اسمیت بود که با مطرح کردن نظریه ی دست نامرئی به اقتصاد بازار رسمیت بخشید. بر اساس این نظریه، اقتصاد بازار با فرض اینکه رفتار اقتصادی هر فرد در جهت رفع نیاز خود و کسب منافع شخصی است، نتیجه می گیرد که جهت گیری فعالیتهای اقتصادی در جامعه توسط یک دست نامرئی انجام می شود؛ یعنی به نوعی انگیزه ی افراد برای دستیابی به حداکثر منافع، به دستی نامرئی تشبیه می شود که فعالیتهای انجام شده در عرصه ی اقتصاد را سمت و سو بخشیده و هدایت می کند.

در نظریه ی اقتصاد بازار، رفتار جمعی خانوار و بنگاه ها بر پایه ی منفعت نهایی به دست آمده استوار است، بنابراین هر دو گروه با توجه به قیمت، دست به تصمیم گیری و انتخاب می زنند.
 از طرف دیگر از آنجا که قیمت هر محصول تابعی از ارزش محصول مورد نظر برای تقاضا کننده و هزینه ی صرف شده برای تولید محصول توسط عرضه کننده است، نتیجتاٌ قیمت ها تحت تأثیر نیروی عرضه و تقاضا در بازار به تعادل می رسند.
بنابراین تولید کننده ای که با هدف سود بیشتر و مصرف کننده ای که به قصد خرید بهتر در بازار به یکدیگر مرتبط شده اند، در هر کنش نسبت به هم، ناخواسته قیمت کالا و خدمات را به سمت هر چه عادلانه تر شدن سوق می دهند و طبعاً از این طریق رفاه اجتماعی افزایش میابد.

کشورهایی که دارای حکومتی با نظام سرمایه داری یا کاپیتالیست هستند، مانند: آمریکا، تحت تأثیر اقتصاد بازار، سیاست های اقتصادی خود را پایه ریزی می کنند.


پلام دات آی آر  (۱)

خیلی خوب بود ممنون

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">